کمر سخت کردن

لغت نامه دهخدا

کمر سخت کردن. [ ک َ م َ س َ ک َ دَ] ( مص مرکب ) استوار بستن کمربند بر میان. کمربند رامحکم بر میان بستن انجام دادن کاری را :
برآمد چو خورشید بالای تخت
فلک در غلامی کمر کرده سخت.نظامی.

فرهنگ فارسی

استوار بستن کمربند برمیان . کمربند را محکم بر میان بستن انجام دادن کاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال جذب فال جذب فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس