کاظم کاشی

لغت نامه دهخدا

کاظم کاشی. [ ظِ م ِ ] ( اِخ ) ( میرزا... ) ابن امینا از شعرای ایران و از اهالی کاشان بود، و به هندوستان کوچ کرد در زمره منشیان عالمگیر پادشاه درآمد و تاریخ سلاله وی را برشته نظم درآورد وی پس از شروع بنای اطناب و تطویل را گذارد چنانکه شاه را ملول ساخت از این رو او را از ادامه آن مانع گردید. از اوست :
نیست از چاه زنخدان بتان قسمت ما
غیر آبی که ز حسرت به زبان میگردد.( از قاموس الاعلام ترکی ).در تذکره نصرآبادی آمده : «ولد میرزا امینای کاشی به کمالات ظاهر و باطن آراسته چنانچه پاره ای تحصیل علوم نموده طبع انشائی هم دارد به هندوستان رفته درخدمت پادشاه عدالت پناه اورنگ زیب واقعه نویس است و اعتباری دارد. ( تذکره نصرآبادی ج 1 ص 132 ).

فرهنگ فارسی

از شعرای ایران و از اهالی کاشان بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ فال زندگی فال زندگی