کار بر هم زدن

لغت نامه دهخدا

کار بر هم زدن. [ ب َ هََ زَ دَ] ( مص مرکب ) خراب کردن کار. ( آنندراج ) :
دریاب که زد کار جهانی همه بر هم
چشم توو عذرش همه این است که مستم.خواجه جمال الدین ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خراب کردن کار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال لنورماند فال لنورماند فال نخود فال نخود فال مکعب فال مکعب