چراغ کور شدن

لغت نامه دهخدا

چراغ کور شدن. [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از مردن شخصی که از او هیچکس نماند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کوراجاق شدن. اجاق کور شدن. فرزند نداشتن. فرزند آوردن نتوانستن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم