لغت نامه دهخدا
چاه تلخ. [ ت َ ] ( اِخ ) جزء تنگستان است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 132 ) قریه ای است نیم فرسنگی جنوبی تنگستان. ( از فارسنامه ناصری ).
چاه تلخ. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر که در 24 هزارگزی باختر اهرم و 3 هزارگزی خاور خلیج فارس واقع شده. جلگه ، گرمسیر و مالاریائی است و 690 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات ، خرما و تنباکو، شغل اهالی زراعت و راهش شوسه سابق بوشهر به لنگه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
چاه تلخ. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر که در 24 هزارگزی جنوب دیلم و 5 هزارگزی خاور دریا و شمال کوه بنگ واقع شده. جلگه ، گرمسیر و مالاریائی است و 380 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات شغل اهالی زراعت و راهش فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).