لغت نامه دهخدا پیش نمازی. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) امامت جماعت. عمل پیش نماز. امامت.- امثال :در پیش نمازی علم شرط نیست . ( فرهنگ نظام ).
فرهنگ فارسی عمل پیشنمازامامت جماعت :میر رحمه الله پیشنماز از سادات نجف اشرف و فضلائ عصر بود. در درگاه معلی منصب پیشنمازی داشت ... .