پای گرفتن

لغت نامه دهخدا

پای گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) استوار شدن. محکم شدن :
درختی که اکنون گرفته ست پای
به نیروی شخصی درآید ز پای.سعدی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود