لغت نامه دهخدا نم گرفتن. [ ن َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) رطوبت کشیدن براثر ماندن در هوای بارانی ، یاروی زمین مرطوبی کمی خیس شدن و رطوبت یافتن. || نم گرفتن چشم ؛ اشک در دیده آمدن : ز بس گرد چشم جهان نم گرفت ز بس کشته پشت زمین خم گرفت.اسدی.
فرهنگ فارسی رطوبت کشیدن بر اثر ماند در هوای بارانی یا روی زمین مرطوب کمی خیس شدن و رطوبت یافتن . یا نم گرفتن چشم : اشک در دیده آمدن .