میهمان خان

لغت نامه دهخدا

میهمان خان. ( اِ مرکب ) میهمان خانه. مهمانخانه. مضیف. ضیافتگاه. تالار و محل پذیرایی از مهمان :
بوی شاد یک هفته مهمان من
بیارایی این میهمان خان من.اسدی.و رجوع به میهمان خانه و مهمان خانه شود.

فرهنگ فارسی

میهمان خانه مضیف ضیافتگاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم