مقلوب گر

لغت نامه دهخدا

مقلوب گر. [ م َ گ َ ] ( ص مرکب ) وارونه کار. ( فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر ) :
در صورت مات برد می بخشد
مقلوب گری چو او که را دیدی.مولوی ( کلیات شمس ایضاً ).

فرهنگ فارسی

وارونه کار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه فال انبیا فال انبیا