مسخره امیز

لغت نامه دهخدا

( مسخره آمیز ) مسخره آمیز. [ م َ خ َ رَ / رِ ] ( ن مف مرکب ) درخور سخره. شایسته ٔمسخره کردن. درخور استهزاء. و رجوع به مسخره شود.

فرهنگ فارسی

( مسخره آمیز ) آنچه که مقرون بمسخره واستهزائ باشد : بالحن مسخره آمیزی گفت ... مسخره بازی . ۱- مسخرگی . ۲ - انجام دادن امور بصورت مسخره و غیر جدی . یا مسخرهبازی در آوردن.۱ - مسخرگی کردن . ۲ - کارها را بصورت مسخره و غیر جدی انجام دادن : مسخرهبازی در نیار . یامسخره بازی کردن . مسخره بازی در آوردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال حافظ فال حافظ فال تخمین زمان فال تخمین زمان