محمل بستن

لغت نامه دهخدا

محمل بستن. [ م َ م ِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) بستن کجاوه بر پشت شتر و جز آن :
تبیره زن بزدطبل نخستین
شتربانان همی بندند محمل.منوچهری.|| حرکت کردن ( مسافر و کاروان و غیره ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بستن کجاوه بر پشت شتر و جز آن : تبیره زن بزد طبل نخستین شتربانان همی بندند محمل . ( منوچهری ) ۲ - حرکت کردن ( مسافر کاروان و غیره )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم