مادر اورده

لغت نامه دهخدا

( مادرآورده ) مادرآورده. [ دَ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مادرزاد. آنچه که از مادر به وی رسیده باشد. موروثی. ذاتی. فطری : اما چون نوبت به علی وآل علی ( ع ) رسد بغض مادر آورده اش رها نکند. ( کتاب النقض ص 117 ).... اما از عداوت مادر آورده ، چون نوبت به حضرت علی رسد روا نباشد که به دعای مصطفی ( ص ) آفتاب جماد بعد از غروب طلوع کند. ( کتاب النقض ص 563 ).

فرهنگ فارسی

( مادر آورده ) مادر زاد : امااز عدوات مادر آورده چون نوبت بحضرت علی رسد روا نباشد که بدعای مصطفی ص آفتاب جماد بعد از غروب طلوع کند ...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال میلادی فال میلادی