لقمه گیر

لغت نامه دهخدا

لقمه گیر. [ ل ُ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) گیرنده لقمه. که لقمه کند :
از عظام خون غذایش شیر شد
وز عظام شیر لقمه گیر شد.مولوی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه لقمه گیرد کسی که لقمه کند : از فطام خون غذااش شیر شد و فطام شیر لقمه گیر شد . ( مثنوی نیک. ۵ : ۳ )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم