قیل و قال کردن

لغت نامه دهخدا

قیل و قال کردن. [ ل ُ ک َدَ ] ( مص مرکب ) کنایه از بحث و مباحثه و گفتگو کردن. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || داد و فریاد کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قال و قیل شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - گفتگو کردن مباحثه کردن ۲ - داد و فریاد کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم