فروگذار کردن. [ ف ُ گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کوتاهی کردن. تساهل.خودداری از انجام کاری. مقابل برگزار کردن. ( از یادداشتهای مؤلف ). رجوع به فروگذار و فروگذاردن شود.
فرهنگ معین
( ~ . گُ. کَ دَ ) (مص ل . ) کوتاهی کردن ، مضایقه کردن .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) کوتاهی کردن ( بیشتر به صورت منفی استعمال می شود ) مضایقه کردن .