فرصت کردن

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) مجال داشتن ، وقت مناسب و کافی داشتن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - وقت مناسب حاصل کردن یا فرصت نمی کنم سرم را بخارانم . ابدا وقت ندارم ۲ - از کار فارغ شدن .

ویکی واژه

مجال داشتن، وقت مناسب و کافی داشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم