غلاف کردن

لغت نامه دهخدا

غلاف کردن. [ غ ُ / غ ِ / غ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) یا در غلاف کردن. در غلاف گذاشتن. اغلاف. رجوع به غلاف و اغلاف شود :
یک نفس آن تیغ برآر از غلاف
چند غلافش کنی ای برخلاف.نظامی.زین سبب من تیغ کردم در غلاف
تا که کژخوانی نخواند برخلاف.مولوی ( مثنوی ).|| در تداول عامه ؛ دست از کاری بازداشتن. ترک کاری گفتن.منصرف شدن : فلانی غلاف کرد.

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - در غلاف گذاشتن . ۲ - در درگیری و جدال از حریف ترسیدن و کوتاه آمدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - درغلاف گذاشتن در نیام کردن ۲ - دست از کاری باز داشتن منصرف شدن ۳ - ترک دعوی و خصومت کردن کوتاه آمدن در مشاجره .

ویکی واژه

در غلاف گذاشتن.
در درگیری و جدال از حریف ترسیدن و کوتاه آمدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم