عقیم گذاشتن

لغت نامه دهخدا

عقیم گذاشتن. [ ع َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بی نتیجه کردن. بی ثمر قرار دادن. رجوع به عقیم شود.

فرهنگ فارسی

بی نتیجه کردن بی ثمر قرار دادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن فال درخت فال درخت فال مکعب فال مکعب