عقیق وار

لغت نامه دهخدا

عقیق وار.[ ع َ ] ( ص مرکب ) چون عقیق. مانند عقیق :
عقیق وار شده ست آن زمین ز بس که ز خون
به روی دشت و بیابان فروشده است آغار.عنصری.

فرهنگ فارسی

چون عقیق مانند عقیق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال فنجان فال فنجان فال اعداد فال اعداد