عزم افتادن

لغت نامه دهخدا

عزم افتادن. [ ع َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) عزم فتادن. عازم شدن. قصد کردن :
نه پایه قدر او ز نهم آسمان گذشت
هرگاه عزم او بسوی آسمان فتاد.علی خراسانی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

عازم شدن قصد کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال عشقی فال عشقی فال احساس فال احساس