عرق الود

لغت نامه دهخدا

( عرق آلود ) عرق آلود. [ ع َ رَ ] ( ن مف مرکب ) پوشیده شده از خوی و عرق. ( ناظم الاطباء ). آنکه عرق کرده باشد. ( آنندراج ). آلوده به عرق. خوی آلوده :
ای بسا خانه تقوی که رسیده ست به آب
تا ز منزل عرق آلود برون تاخته ای.صائب.نقصان نکرد خضر ز سر چشمه حیات
جان را به جبه عرق آلود یار بخش.میرزا صائب ( از آنندراج ).و رجوع به عرق آلوده شود.

فرهنگ فارسی

( عرق آلود ) پوشیده شده از خوی و عرق آنکه عرق کرده باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال نخود فال نخود فال شمع فال شمع