صاعد قاضی

لغت نامه دهخدا

صاعد قاضی. [ ع ِ دِ ] ( اِخ ) رجوع به صاعدبن محمد، ابوالعلاء شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال انبیا فال انبیا استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت