شب انگیز

لغت نامه دهخدا

شب انگیز. [ ش َ اَ ] ( نف مرکب ) انگیزنده شب. || انگیزنده به شب. || ( اِ مرکب ) بیخ درخت بزرالبنج است و برگ آن را شبی گویند و تخم آن را مَنک خوانند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

انگیزنده شب یا انگیزنده به شب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال جذب فال جذب فال کارت فال کارت فال فنجان فال فنجان