سال داشتن

لغت نامه دهخدا

سال داشتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) سن داشتن. پیر و معمر بودن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیر بودن معمر بودن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ماهجونگ فال ماهجونگ