روشنایی دادن

لغت نامه دهخدا

روشنایی دادن. [ رَ / رُو ش َ دَ ] ( مص مرکب ) نور بخشیدن. روشنی دادن. نور دادن :
چنانستم امید کز روزگار
به ما روشنایی دهد کردگار.فردوسی.خاکپایت دیده ها را روشنایی میدهد
هر سحر بوی تو با جان آشنایی میدهد.خاقانی.تیره شد کار من از غم هان و هان دریاب کار
تا چراغ عمر قدری روشنایی میدهد.خاقانی.وجودی دهد روشنایی به جمع
که سوزیش در سینه باشد چو شمع.سعدی.

فرهنگ فارسی

نور بخشیدن . روشنی دادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال شمع فال شمع فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال عشقی فال عشقی