رهگذر کردن

لغت نامه دهخدا

رهگذر کردن. [ رَ گ ُ ذَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گذر کردن. ( یادداشت مؤلف ). عبور کردن. گذشتن :
هر آن کس که دانش نیابی برش
مکن رهگذرتا زیی بر درش.فردوسی.تو گفتی روی خاقانی است آن طشت
که خون دیده بر وی رهگذر کرد.خاقانی.

فرهنگ فارسی

گذر کردن . عبور کردن . گذشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال قهوه فال قهوه