رمه شدن

لغت نامه دهخدا

رمه شدن. [ رَ م َ / م ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جمع شدن. گرد آمدن. در یک جا مجتمع گشتن. در جایی مخصوص فراهم آمدن. رمه گشتن. رجوع به رمه گشتن شود :
پزشکان و اخترشناسان همه
تو گفتی به هندوستان شد رمه.فردوسی.

فرهنگ فارسی

جمع شدن گرد آمدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال انگلیسی فال انگلیسی فال ای چینگ فال ای چینگ فال نخود فال نخود