دل گیرنده

لغت نامه دهخدا

دل گیرنده. [ دِ رَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) گیرنده دل. دلتنگ کننده : من نمی دانم چیزی دیگر دل گیرنده تر از خوف فراق. ( تذکرة الاولیاء عطار ). رجوع به دل گرفتن شود.

فرهنگ فارسی

گیرنده دل . دلتنگ کننده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال ابجد فال ابجد فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت