لغت نامه دهخدا
نباشد پزشکش کسی جز که شاه
که درمانْش سازد به گنج و سپاه.اسدی.کید [ پادشاه هند ] دراندیشید و گفت چه درمان سازم این کار را. ( اسکندرنامه ، نسخه سعید نفیسی ).
گفت از این نوع حکایت که تو داری سعدی
درد عشق است و ندانم به چه درمان سازم.سعدی.