خیره گر

لغت نامه دهخدا

خیره گر. [ رَ / رِ گ َ ] ( ص مرکب ) حیران کننده. متحیرکننده. پریشان خاطر کننده :
با جنون عشق تو خواهیم ساخت
ترک عقل خیره گر خواهیم کرد.عطار.

فرهنگ فارسی

حیران کننده متحیر کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت