خوازه گر

لغت نامه دهخدا

خوازه گر. [ خوا / خا زَ / زِ ] ( ص مرکب ) خواهنده. خواهشگر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
میرسیدش از سوی هر مهتری
بهر دختر دمبدم خوازه گری.مولوی.

فرهنگ عمید

= خواستگار: می رسیدش از سوی هر مهتری / بهر دختر دم به دم خوازه گری (مولوی۱: ۸۵۸ ).

فرهنگ فارسی

خواهنده خواهشگر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ای چینگ فال ای چینگ فال ارمنی فال ارمنی فال ورق فال ورق