خطیبی کردن

لغت نامه دهخدا

خطیبی کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خطبه خواندن. خطبه خوانی کردن. ( ناظم الاطباء ) :
پیش مغی پشت صلیبی مکن
دعوی شمشیر خطیبی مکن.نظامی.|| موعظه کردن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

خطبه خواندن خظبه خوانی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه