حقه زدن

لغت نامه دهخدا

حقه زدن. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) حقه زدن بکسی. گول کردن او. او را فریفتن : هزار حقه میزند؛ هزار نیرنگ و فریب و مکر دارد.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) فریب دادن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم