حج گاه

لغت نامه دهخدا

حج گاه. [ ح َ ] ( اِ مرکب ) جای حج گزاردن :
بر گنگ و حجگاهشان تاختند
بر آن آب گنگ اندرانداختند.اسدی ( گرشاسب نامه ).

فرهنگ فارسی

جای حج گزاردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ابجد فال ابجد فال عشقی فال عشقی فال پی ام سی فال پی ام سی