جدا جدا کردن

لغت نامه دهخدا

جداجداکردن. [ ج ُ ج ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) از هم دور ساختن. سوا کردن. تَفریض. ( از منتهی الارب ). تفصیل. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

از هم دور ساختن سوا کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای