تیز دادن

لغت نامه دهخدا

تیزدادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) اخراج ریح به آوازاز زیر. رها کردن باد. ضرط. باد کندن. حصم. گوزدادن. گوزیدن. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ) :
خورد سیلی زند بسیار طنبور
دهد تیز اوبه تازی همچو تندور.طیان ( از یادداشت ایضاً ).

فرهنگ فارسی

اخراج ریح به آواز از زیر رها کردن باد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال انگلیسی فال انگلیسی فال درخت فال درخت فال فرشتگان فال فرشتگان