تیرباران رفتن

لغت نامه دهخدا

تیرباران رفتن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) تیراندازی شدید درگرفتن میان دولشکر : تیرباران رفت چنانکه آفتاب را بپوشید و نیک نیرو کردند تا آن پل بستدند. تاریخ بیهقی چ ادیب ص 467 ). رجوع به تیر و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

تیر اندازی شدید در گرفتن میان دو لشکر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال کارت فال کارت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ارمنی فال ارمنی