تن اسا

لغت نامه دهخدا

( تن آسا ) تن آسا. [ ت َ ] ( ص مرکب ) تناسا و تناسان هر دو بمعنی آسوده تن و صحیح المزاج. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). تن آسا و تن آسای ، کسی که همیشه خویشتن را پرورش می دهد و نوازش می کند. ( ناظم الاطباء ). تن آساینده. تن پرور. آسایش خواه :
در اوهرکه گویی تن آساتر است
همو بیش با رنج و دردسر است.اسدی ( گرشاسبنامه چ یغمائی ص 117 ).رجوع به تن آسائی و تن آسای شود.

فرهنگ عمید

( تن آسا ) کسی که همواره در بند آسایش و آسودگی است، آسوده تن، خوش گذران.

فرهنگ فارسی

( تن آسا ) تناسا و تناسان هر دو به معنی آسوده تن و صحیح المزاج . تن آسا و تن آسای کسی که همیشه خویشتن را پرورش می دهد و می نوازد .
تن آسوده، خوشگذرانی، آسایش، تن پروری، آسودگی، تن آسوده، خوشگذرانی، آسایش، تن پروری، آسودگی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی فال آرزو فال آرزو