تفضل کردن

لغت نامه دهخدا

تفضل کردن. [ ت َ ف َض ْ ض ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) لطف کردن. احسان کردن. نیکویی کردن :
احسان چرا کنی و تفضل بجای آنک
فردا به روز جنگ و جفا برکشی حسام.ناصرخسرو.سبک باش ای نسیم صبحگاهی
تفضل کن بدان فرصت که خواهی.نظامی.رجوع به تفضل شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مهربانی کردن لطف کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم