تاج بر سر زدن

لغت نامه دهخدا

تاج بر سر زدن. [ ب َ س َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) تاج بر سر نهادن. تاج پوشیدن. تاج برگذاشتن. ( مجموعه مترادفات ) :
می گذارم سر بخاک درگهش
تاج را بر فرق شاهان میزنم.تنها ( از مجموعه مترادفات ).رجوع به تاج پوشیده و تاج بر سر نهادن شود.

فرهنگ فارسی

تاج بر سر نهادن. پوشیدن .تاج برگذاشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت