بوی دان

لغت نامه دهخدا

بوی دان. ( اِ مرکب ) ظرفی را گویند که در آن چیزی از عطریات کرده باشند. ( برهان ). ظرفی که در آن چیزهای معطر نهند. ( فرهنگ فارسی معین ). ظرفی که در آن عطر و بوی خوش کنند و آنرا بعربی جونه گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( از رشیدی ). جونه. سله خرد عطاران که چرم بر آن کشیده باشند. ( منتهی الارب ). جونه. ( نصاب الصبیان ) ( زمخشری ). عتیده. ( مهذب الاسماء ). طبله. عطردان.

فرهنگ عمید

ظرفی که در آن عطر و چیزهای خوشبو بگذارند، عطردان.

فرهنگ فارسی

ظرفی را گویند که در آن به چیزی از عطریات کرده باشند .
( اسم ) ظرفی که در آن چیزهای معطر نهند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال درخت فال درخت فال انگلیسی فال انگلیسی فال احساس فال احساس