باریک میان شدن

لغت نامه دهخدا

باریک میان شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ل ) لاغرمیان گردیدن. کمرباریک شدن. خَمَص. ( منتهی الارب ). ضُمور. ( ترجمان القرآن ) ( دهار ). اضطمار. ( تاج المصادر بیهقی ). ضَمر.

فرهنگ فارسی

لاغر میان گردیدن کمر باریک شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال سنجش فال سنجش فال پی ام سی فال پی ام سی