لغت نامه دهخدا باریک میان شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ل ) لاغرمیان گردیدن. کمرباریک شدن. خَمَص. ( منتهی الارب ). ضُمور. ( ترجمان القرآن ) ( دهار ). اضطمار. ( تاج المصادر بیهقی ). ضَمر.