با دل زدن

لغت نامه دهخدا

با دل زدن. [ دِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) مشورت کردن و نیکو اندیشیدن ، و میتواند که زدن در اینجا بمعنی گفتن باشد. میرخسرو گفته :
ملک هرچند میزدبا دل ریش
که در صحرا نهد سوز دل خویش.( از آنندراج ).رجوع به مجموعه مترادفات ص 336 شود.

فرهنگ فارسی

مشورت کردن و نیکو اندیشیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم