ایینه دق

لغت نامه دهخدا

( آیینه دق ) آیینه دق. [ ن َ / ن ِ ی ِ دِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمی آیینه که صورت بیننده را سخت زرد و بی اندام نماید.
- مثل آیینه دِق ؛ شخصی سخت عبوس. شخصی همیشه محزون و غمناک بچهره.

فرهنگ معین

( آیینة دق ) ( ~ء دِ ) (اِمر. ) ۱ - آیینه ای که چهرة انسان را زرد و نحیف نشان دهد. ۲ - کنایه از: آدم عبوس و ترشرو.

فرهنگ فارسی

( آیینه دق ) قسمی آیینه که صورت بیننده را سخت زرد و بی اندام نماید
آیینهای که چهره شخص رانحیف وزردوزارنشان بدهد، کنایه ازشخص عبوس وغمگین که چهره اش باعث اندوه شود، آیینهای که چهره شخص رانحیف وزردوزارنشان بدهد، کنایه ازشخص عبوس وغمگین که چهره اش باعث اندوه شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم