دانشنامه اسلامی
ایمان به آیات، سبب، برخورداری از سلامت و امنیت است.واذا جآءک الذین یؤمنون بـایـتنا فقل سلـم علیکم....هر گاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: « سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا می شود چرا که) او آمرزنده مهربان است.» (مقصود از « سلام » ممکن است فعل خدا باشد؛ یعنی از سوی خداوند بر آنان سلامت و امنیت نازل می شود.)
وظیفه پیامبر بر پافشاری بر ایمان
پیامبر ( صلی الله علیه وآله )موظف به پافشاری بر عقیده و باور خود به آیات قرآن بود.ولایصدنک عن ءایـت الله بعد اذ انزلت الیک....و هرگز (آنها) تو را از آیات خداوند، بعد از آنکه بر تو نازل گشت، بازندارند! و بسوی پروردگارت دعوت کن، و هرگز از مشرکان مباش
ایمان راسخان در علم
در سوره آل عمران به ایمان راسخان در علم به آیات محکم و متشابه قرآن اشاره شده است.هو الذی انزل علیک الکتـب منه ءایـت محکمـت هن ام الکتـب واخر متشـبهـت... وما یعلم تاویله الا الله والرسخون فی العلم یقولون ءامنا به کل من عند ربنا....او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» (صریح و روشن) است که اساس این کتاب می باشد (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است (آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می رود ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار می گردد.) اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستی) برای آن می طلبند در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی دانند. (آنها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی ) می گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل ، متذکر نمی شوند (و این حقیقت را درک نمی کنند).
ایمان نیاوردن اکثریت مردم
...
[ویکی فقه] ایمان به آیات (قرآن). تسلیم بودن انسان و ایمان آوردن وی به آیات الهی که همانا ایمان به پیامبران، کتاب، معجزات و نهایتا ایمان به خداوند بزرگ است، هدف خلقت و راه دستیابی به بهشت است.
ایمان به آیات الهی، از عوامل بهشتی شدن:«الذین ءامنوا بـایـتنا و کانوا مسلمین ادخلوا الجنة انتم و ازوجکم تحبرون.» «همان کسانی که به آیات ما ایمان آورده و تسلیم بودند شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت شوید.» منظور از" آیات" همه آن چیزهایی است که بر وجود خدای تعالی دلالت می کند، چه پیغمبر باشد و چه کتاب و چه معجزه و چه چیزهای دیگر. و منظور از اسلام تسلیم بودن به اراده و اوامر خدای عزّوجلّ است." ادخلوا الجنة انتم و ازواجکم تحبرون" ظاهر اینکه امر می فرماید به داخل شدن در بهشت، این است که مراد از ازواج همان همسران مؤمن در دنیا باشد، نه حور العین، چون حور العین در بهشت هستند و خارج آن نیستند تا با این فرمان داخل بهشت شوند. معنای جمله این است که: داخل بهشت شوید شما و همسران مؤمنتان در حالی که خوشحال باشید، آن چنان که آثار خوشحالی در وجهه شما نمودار باشد و یا آن چنان که بهترین قیافه را دارا باشید. آیه مورد بحث این پرهیزگاران و بندگان گرامی را با دو جمله دیگر مشخص تر ساخته، می فرماید: " همانها که به آیات ما ایمان آوردند و در برابر فرمان و دستور ما تسلیم بودند" (الذین آمنوا بآیاتنا و کانوا مسلمین). آری آنها هستند که به چنان خطاب پرافتخاری مخاطب و مشمول چنان نعمتهایی می شوند.در حقیقت دو جمله فوق تعریف گویایی از اعتقاد و عمل آنها است، " ایمان" مبانی استوار اعتقادی آنها را روشن می سازد و" اسلام" تسلیمشان را در عمل در برابر فرمان حق و اجراء دستورات او. این آیات پاداش بندگان خالص خدا و مؤمنان صالحی را که در آیات قبل توصیف آنها به میان آمده بود بیان می کند و بهشت جاویدان را با هفت نعمت ارزنده به آنها نوید می دهد. نخست می فرماید: از سوی خداوند بزرگ و منان به آنها خطاب می شود" وارد بهشت شوید" (ادخلوا الجنة). به این ترتیب پذیرایی کننده واقعی از آنها خدا است که از میهمانان خودش دعوت کرده می گوید: بفرمائید و وارد بهشت شوید! سپس به نخستین نعمت اشاره کرده، می افزاید" شما و همسرانتان" (انتم و ازواجکم). روشن است بودن در کنار همسران با ایمان و مهربان هم برای مردان لذت بخش است و هم برای زنانشان که اگر در اندوه دنیا شریک بودند در شادی آخرت نیز شریک باشند.بعضی ازواج را در اینجا به معنی همردیفان و دوستان و نزدیکان تفسیر کرده اند که اگر آنهم باشد خود نعمت بزرگی است، ولی ظاهر آیه همان معنی نخست است.سپس اضافه می کند" همگی غرق سرور و شادی باشید، آن چنان که سرور و شادمانی که آثارش در چهره های شما پرتوافکن باشد" (تحبرون)." تحبرون" از ماده" حبر" (بر وزن فکر) به معنی اثر مطلوب است و گاه به زینت و آثار شادمانی که در چهره ظاهر می شود نیز اطلاق شده است.