اندام زدن

لغت نامه دهخدا

اندام زدن. [ اَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) شرحه شرحه کردن. || یادداشت کردن. || بیاد آوردن محنتهای گذشته را. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

شرحه شرحه کردن . یا به یاد آوردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال رابطه فال رابطه فال انگلیسی فال انگلیسی فال پی ام سی فال پی ام سی