انبار دار باشی

لغت نامه دهخدا

انباردارباشی. [ اَم ْ ] ( اِ مرکب ) در اصطلاح دوره صفوی ، رئیس انبارداران. رئیس انبار. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) رئیس انبار داران رئیس انبار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت