دانشنامه اسلامی
قرآن کریم روی گردانی از اسلام را، نشانه جدایی از حق و ستیزه جویی با خدا می داند: «فان ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا وان تولوا فانما هم فی شقاق...» اگر آنها نیز به آنچه شما ایمان آورده اید، ایمان بیاورند هدایت یافته اند، و اگر سرپیچی کنند از حق جدا شده اند.... ( «شقاق» به معنای مخالفت و قرار گرفتن در مقابل یک دیگر است. ( ). کلمه شقاق بمعنای نفاق ، و نزاع ، و مشاجره ، و جدائی ، و باصطلاح فارسی قهر کردن می آید. ، و در اینجا بعضی آنرا به کفر تفسیر کرده اند و بعضی به گمراهی ، و گاه به جدائی از حق و توجه به باطل ، و همه اینها در واقع به یک حقیقت باز می گردد.بعضی از مفسران نقل کرده اند که پس از نزول آیه قبل و ذکر حضرت مسیح در ردیف سایر پیامبران جمعی از مسیحیان گفتند ما این سخن را نمی پذیریم عیسی همچون سایر پیامبران نبود، او پسر خدا بود! آخرین آیه مورد بحث نازل شد و به آنها هشدار داد که در گمراهی و کفر و شقاق هستند.
اهداف بعثت پیامبران
«ربنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ءایـتک ویعلمهم الکتـب... » پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان مبعوث کن، تا آیات تو را بر آنها بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد.... . در آیه فوق پس از آنکه ابراهیم و اسماعیل تقاضای ظهور پیامبر اسلام را می کنند سه هدف برای بعثت او بیان می دارند: نخست تلاوت آیات خدا بر مردم ، این جمله اشاره به بیدار ساختن اندیشه ها در پرتو آیات گیرا و جذاب و کوبنده ای است که از مجرای وحی بر قلب پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل می شود و او به وسیله آن ، ارواح خفته را بیدار می کند، «یتلو» از ماده تلاوت در لغت به معنی پی در پی آوردن چیزی است و هنگامی که عباراتی را پشت سر هم و روی نظام صحیحی بخوانند، عرب از آن تعبیر به تلاوت می کند، بنابراین تلاوت منظم و پی در پی مقدمهای است برای بیداری و ایجاد آمادگی ، برای تعلیم و تربیت .سپس تعلیم کتاب و حکمت را هدف دوم می شمرد، چرا که تا آگاهی حاصل نشود، تربیت که مرحله سوم است صورت نمی گیرد و تفاوت کتاب و حکمت ممکن است در این جهت باشد که کتاب اشاره به کتب آسمانی است ، و اما حکمت ، علوم و دانشها و اسرار و علل و نتائج احکام است که از طرف پیامبر، تعلیم می شود وتعبیر «منهم » در آیات فوق آمده اشاره به این است که رهبران و مربیان انسان باید از نوع خود او باشند، با همان صفات و غرائز بشری تا بتوانند از نظر جنبه های عملی ، سرمشقهای شایسته ای باشند، بدیهی است اگر از غیر جنس بشر باشند نه آنها می توانند دردها نیازها، مشکلات ، و گرفتاریهای مختلف انسانها را درک کنند و نه انسانها می توانند از آنها سرمشق بگیرند.
رغبت سفیهان از اسلام
روی گردانی از اسلام در قرآن کریم امری سفیهانه و نابخردانه خوانده شده است : «ومن یرغب عن ملة ابرهیم الا من سفه نفسه...» چه کسی جز افرادی که خود را به سفاهت افکنده اند از آئین پاک ابراهیم رویگردان خواهد شد... . کلمه رغبت وقتی با لفظ (عن ) متعدی شود، یعنی بگوئیم (من از فلان چیز رغبت دارم ) معنای اعراض و نفرت را می دهد (یعنی من از فلان چیز اعراض و نفرت دارم )، و چون با لفظ (فی ) متعدی شود، معنای میل و شوق را می دهد، (یعنی من به فلان چیز علاقه و میل دارم ).و کلمه «سفه » هم بطور متعدی می آید، و هم لازم ، و بهمین جهت بعضی از مفسرین گفته اند: کلمه «نفسه» مفعول کلمه «سفه » است چون «سفه » متعدی است ، ولی بعضی دیگر «سفه » را لازم گرفته اند، و بهمین جهت گفته اند: کلمه «نفسه » تمیز است ، نه مفعول ، و به هر حال معنای جمله اینست که اعراض از ملت و کیش ابراهیم از حماقت نفس است ، و ناشی از تشخیص ندادن اموری است که نافع بحال نفس است ، از اموری که مضر بحال آنست ، و از این آیه معنای روایت معروف (ان العقل ما عبد به الرحمن )، (عقل چیزی است که با آن رحمان عبادت شود) استفاده می شود.