اسوده کاری

لغت نامه دهخدا

( آسوده کاری ) آسوده کاری.[ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) عطلت. بیکاری :
دلم بگرفت از این آسوده کاری
که آسایش بود بنیاد خواری.( ویس و رامین ).

فرهنگ فارسی

( آسوده کاری ) بیکاری عطلت .
بیکاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال فرشتگان فال فرشتگان فال رابطه فال رابطه فال کارت فال کارت